بسه
به یاد اون چشام هم رنگ دریاست
یه روزی رفت ، دلم تنهای تنهاست
نشستم منتظر تو ساحل غم
منم در حسرتش با غصه همدم
ولی خوب می دونم همش فریبه
دیگه اسمم براش اسمی غریبه
واسش عادت شده منو شکستن
منم کارم فقط واسش نوشتن
دیگه خستم از این بازیه بی برد
تو این بنبست سرم به سنگ غم خورد
خدا بسه منو از درد رها کن
منو دیگه واسش یه بی وفا کن
خدا کاری بکن ازش جداشم
یه کاری کن دوسش نداشته باشم
نظرات شما عزیزان:
مسعود 
ساعت13:31---20 شهريور 1391
بسیار زیبا بود .لذت بردم.من لینکت کردم